جدول جو
جدول جو

معنی پنبه کاری - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه کاری
شغل و عمل کشاورزی که پنبه می کارد، زراعت پنبه
تصویری از پنبه کاری
تصویر پنبه کاری
فرهنگ فارسی عمید
پنبه کاری
(پَمْ بَ / بِ)
عمل پنبه کار. زراعت پنبه
لغت نامه دهخدا
پنبه کاری
عمل پنبه کار زراعت پنبه
تصویری از پنبه کاری
تصویر پنبه کاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه زار
تصویر پنبه زار
زمینی که در آن پنبه کاشته باشند، کشتزار پنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبت کاری
تصویر منبت کاری
شغل و عمل منبت کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینه کاری
تصویر پینه کاری
شغل و عمل پینه کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
عمل کندن و نقش و نگار انداختن روی سنگ، چوب یا فلز، کنده گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده کاری
تصویر گنده کاری
کارهای زشت و ناپسند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
پنبۀ نسوز، نام تجاری هر یک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه کار
تصویر پنبه کار
کشاورزی که کشت پنبه می کند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ نَبْ بَ)
شغل منبت کار و صنعت منبت ساختن و کنداگری. (ناظم الاطباء). خفته و رسته کاری در چوب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منبت شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
عمل گنده کار. رجوع به گنده کار شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
کار و عمل رنده کار. شغل و پیشۀ رنده کار. رجوع به رنده کار شود
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِیِ)
حجرالفتیله. آذرشست. آذرشین و آذرشب هر دو غلط است و آذرشست صحیح آن است و ما در آذرشین و آذرشب بغلط رفته ایم. رجوع به الجماهر بیرونی شود. معدن آن در خراسان و کرمان و بلوک کوه بنان است. رگه های پنبۀ کوهی در یک فرسخی شمال کوچار (اطراف کوه بنان) که مخلوط با توده های آهکی و گچی است دیده شده و از نقطه ای که کار کرده اند بقطر بیست وپنج سانتیمتر رگه دیده میشود. وسعت تمام این معدن شاید از دویست متر تجاوزنکند، در دو فرسخی معدن فوق رگه های دیگری که باریکتر است کشف گردیده و قطر آنها در اغلب نقاط یک سانتیمتر میباشد ولی این معادن بواسطۀ قلت و کمی ثروت قابل استفاده نیست. (جغرافیای اقتصادی کیهان صص 263)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
کتک کاری و کوفتگی و ضرب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
آنکه تخم پنبه در خاک کند برای کشت آن. آنکه بذر پنبه کارد
لغت نامه دهخدا
(پُ تَ / تِ)
چگونگی و کیفیت و حال پخته کار
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو بَ / بِ)
پشیمانی و ندامت و عهد و سوگند در پرهیزگاری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل پینه کار. وصالی
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
نقشها که به زر و چوب و سنگ و امثال آن کنند. (غیاث). کنده گری. حکاکی. (فرهنگ فارسی معین). عمل کنده کار. (از آنندراج). حکاکی. (ناظم الاطباء). نقش کندن بر ظروف و آلات فلزی. عمل کندن اشکال در اوانی و ظروف و دیگر چیزهای فلزین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، منبت کاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنبه زار
تصویر پنبه زار
زمینی که در آن پنبه کاشته اند مقطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دار
تصویر پنبه دار
آنچه آگندگی از پنبه دارد که حشو از پنبه دارد: (قبای پنبه دار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده کاری
تصویر گنده کاری
ارتکاب اعمال زشت و ناپسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
کنده گری حکاکی، منبت کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه کاری
تصویر پینه کاری
عمل و شغل پینه کار وصالی
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای از سنگهای آذرین که جزو دسته آمفیبولهاست و بر اثر تجزیه برخی عناصر قلیایی آمفیبول ترکیبات سیلیکات منیزی و سیلیکات کلسیم آن بصورت الیاف و رشته هایی در میایند که خاصیت نرمش و انعطاف دارند و ازینرو قابل استفاده در نساجی هستند حجر الفتیله آذرشست پنبه نسوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخته کاری
تصویر پخته کاری
چگونگی و کیفیت حال پخته کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کار
تصویر پنبه کار
آنکه بذر پنبه کارد
فرهنگ لغت هوشیار
برجسته کاری شغل و عمل منبت کار ساختن منبت و آن یکی از هنرهای زیبا بشمار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
((کَ دِ))
حکاکی روی چوب، فلز و غیره. حکاکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
آمینات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشه کاری
تصویر پیشه کاری
حرفه ای
فرهنگ واژه فارسی سره
حکاکی، کنده گری، نقر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مزرعه ی پنبه
فرهنگ گویش مازندرانی
زمان کشت پنبه که ۴۰ روز بعد از عید نوروز است
فرهنگ گویش مازندرانی